لحظه های با تو...
پسر خوشگل مامان دیگه داره کم کم دو ساله میشه....این روزها با همه وجود بهت نگاه میکنم دلم میخواد از لحظه لحظه با تو بودن استفاده کنم دلم میخواد تک تک خاطرات با تو بودن و مدام مرور کنم تا یه وقت فراموشم نشه فراموشم نشه لحظه لحظه قد کشیدن و بزرگ شدن تو رو فراموشم نشه شیرین زبونیات و... فراموش نکنم کارهای با مزه و نگاه قشنگت و .... تو چشات که نگاه میکنم فکر میکنم عاشق ترین مادرم .... همش افسوس میخورم که این روزها زود میگذره و میرسه یه روزی که تو حالا چه برای درس خوندن یا کار از ما جدا میشی...و بعدشم انشاله ازدواج میکنی و دیگه کمتر هم و میبینیم . با این مقدمه خواستم بگم که همیشه و در هر حالی که باشم و هر جا که باشی خیلی دوست دارممممم این و...
نویسنده :
مامی
11:42